| مـروت و مردانـگی شـهدا بـود کـه آنـها را خـاص میـکـرد |

۴۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات تکان دهنده شهدا» ثبت شده است

دستم قطع شده،سرم که قطع نشده

بسم رب الشهدا و الصدیقین

داییش تلفن کرد و گفت:

حسین تیکه پاره روی تخت بیمارستان افتاده، شما همینطور نشستین؟!

گفتم: نه ، خودش تلفن کرد، گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه میاد، گفت شما نمی خواد بیاد، خیلی هم سر حال بود!

داییش دوباره گفت: چی رو پانسمان میکنه؟ دستش قطع شده

همون شب رفتیم یزد بیمارستان

به دستش نگاه میکردم، گفتم: این خراش کوچیک دیگه، نه!

خندید و گفت: دستم قطع شده! سرم که قطع نشده

خاطره ای از شهید حسین خرازی

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

عطش

بسم رب الشهدا و الصدیقین

داشتیم بر می گشتیم عقب، سر راه دیدم ده دوازه نفری افتاده اند روی زمین، از بچه های خودمان بودند. رفتیم بالای سرشان، نه تیری خورده بودند، نه ترکشی، نه هیچ...

سرم را گذاشتم روی سینه یکیشان، قلبش می زد، آرام، آرام، آرام، توی گرمای شصت هفتاد درجه، برای مردن تیر و ترکش لازم نیست، چند ساعت آب نداشته باشی، شهید می شوی...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

ماجرای زخمی شدن شهید زین الدین

بسم رب الشهدا و الصدیقین

عراق پاتک سنگینی کرده بود. آقا مهدی، طبق معمول، سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف می رفت و به بچه ها سر می زد.

 یک مرتبه دیدم پیدایش نیست. از بچه ها پرسیدم، گفتند«رفته عقب.»

یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور، از این طرف به آن طرف.

 بعد از عملیات، بچه ها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند.

مجروح شده بود، رفته بود عقب، زخمش را بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود، انگار نه انگار و دوباره برگشته بود خط...

....

خاطره ای از شهید مهدی زین الدین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ده قانون که اگر عمل کنید شهید می شوید

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ده قانون شهید سید مجتبی علمدار برای تذکیه نفس

قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجراء 4/5/69)

قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم .(تاریخ اجراء 11/5/69)

قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجراء 26/5/69)

قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجراء 16/6/69)

قانون پنجم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجراء 13/7/69)

قانون ششم:حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.(تاریخ اجراء 18/8/69)

قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می شود.(تاریخ اجراء 30/9/69)

قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم .(تاریخ اجراء 19/11/69)

قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم .(تاریخ اجراء 14/1/70)

قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.(تاریخ اجراء 15/3/70)

شهید علمدار

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

راز پیدا کردن انگشتر شهید علمدار

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سید مجتبی علمدار یک انگشتری داشتند که خیلی برایش عزیز بود. می گفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود در آورده و دست ایشان کرده و در همان لحظه شهید شده است.

ایشان وقتی به آبادان برای مأموریت می رود، این انگشتر را بالای طاقچه حمام جا می گذارد و دربازگشت به ساری یادش می افتد که انگشتر بالای طاقچة حمام جا مانده است....

 وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفتم: آقا چرا اینقدر دلگیری؟ گفت: وا.. انگشترِ بهترین عزیزم را در آبادان جا گذاشتم، اگر بیفتد و گم شود واقعاً سنگین تمام می شود.

گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم شاید این انگشتر گم نشود یا از آن بالا نیفتد....

جالب اینجا بود که ما زیارت عاشورا را خواندیم و راز و نیازکردیم و خوابیدیم...

 صبح که بلند شدیم دیدیم انگشتر روی مفاتیج الجنان است.

 اصلاً باورمان نمی شد همان انگشتری که در آبادان توی حمام جا گذاشته بود، روی مفاتیح الجنان بالای سرما باشد .

.....
خاطره ای از همسر شهید سید مجتبی علمدار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

منتظر شماست که برید شهید شید.....

گفت: اسکله چه خبر؟

گفتم: منتظر شماست که برید شهید شید.

خندید. چند قدم جلو رفت. برگشت، نگاهی کرد و دوباره رفت.

جسدش را که آوردند گریه ام گرفت.

گفتم: من شوخی کردم. تو چرا شهید شدی؟!



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بگذار آمریکا خوش باشد



آوینی علیه الرحمه فرمود: (بگذار آمریکا با مانورهای ستاره دریایی و جنگ ستاره گانش خوش باشد!)
.
چرا که دریا دل مطمئن ماست و هیچ باکی از جیمی جامپ های هر از گاه شان  نداریم!
بگذار وادادگان داخلی دلشان به گندم ملک ری خوش باشد!!
اما همگان : رقاص های  توافق نخوانده ی  داخلی و سران آمریکا  که این روزها با دم گردو می شکنند ،بدانند که مانیفست ما را خمینی و خامنه ای نوشته اند و تا به زیر نهادن آنان از پای نخواهیم نشست .
ایضاً : امنیت اسرائیل هم هیچگاه تأمین نخواهد شد.
نقطه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تو اصلا قیافه ات به اینجور کارها نمیخوره...!

- رفت جلو و گفت: همشیره ! تا حالا ندیدمت اینجا! تازه اومدی؟؟

-خیلی آهسته (که شایدم خجالت همراهش بود) گفت: بله...من از امروز اومدم

-بهش گفت: تو اصلا قیافه ت به اینجور جاها و اینجور کارا نمیخوره! قبلا چیکار میکردی؟ اسمت چیه؟

(خیلی خجالت کشیده بود ... سرش رو پایین انداخته بود و)چشمانش را به زمین دوخته بود و جواب داد:

-اسمم ... مهینه...چند وقتیه که شوهرم مرده... مجبور شدم برای اجاره خانه و خرجی خودمو پسرم بیام اینجا...!


(خیلی بهش برخورده بود...از شدت عصبانیت دستانش میلرزید...به غیرتش برخورده بود...
رگ غیرتش ورم کرده بود،از شدت عصبانیت دندانهایش را روی هم می فشرد! . ..)


- دستش رو از شدت عصبانیت مشت کرد و کوبید روی میز و گفت:"ای لعنت به این مملکه کوفتی!"

بعدتر با صدای رسا و بلندش گفت:

- همشیره! راه بیوفته بریم 

(مهین خانوم رفت تا چادرش رو سرش کنه و در همین حال )مرد غیرتی داستان ما رو کرد به صاحب کاباره و گفت:

- میرم و زودی برمیگردم!

-مهین خانوم که با حجاب کامل از اون خراب شده بیرون می اومد...خیلی خوشحال شده بود...شاید توی دلش اینطور میگفت که هنوز هم مرد پیدا میشه...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

سالها ازین ماجرا میگذشت

.

.

.

.

.

.

.

.

رو کردم بهش و گفتم:

- راستی چه خبر از "مهین خانوم"؟

(اصلا دلش نمیخواست جواب بده...هی طفره میرفت...خیلی اصرار کردم تا)گفت:

- دلم خیلی براش میسوخت (آخه خداییش اصلا آدم اونجور جاها نبود)، یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت، صاحب خونه(بی معرفت و نامردش) اسباب و اثاثیه خونه ش رو ریخته بود بیرون...چون پول نداشته بود تا اجاره خونه ش رو بده!

(در حالیکه شاید یکم خجالت کشیده بود خودش و اصلا دلش نمیخواست این قسمت رو بگه...)گفت:

- توی نیرو هوایی ی خونه برای خودش و بچه اش اجاره کردم... 

(و به مهین خانوم گفته بود که:)

- شما توی خونه بمون و بچه ت رو تربیت کن، من اجاره خونه و خرجی شما رو میدم....




----------------

پ.ن:شهدا مردانگی داشتند ...

اما تو! ای جوانی که  دعایت شهادت است و هر شب با آرزوی شهادت میخوآبی ... 

مردانگی و غیرت داشته باش

ان شاء الله

آنچه شما در بالا مطالعه نمودید، بازنویسی خاطره ای تکان دهنده از شهید بزرگوار شاهرخ ضرغام بود

همه بزرگواران؛میتوانند برای آشنایی هر چه بیشتر با این شهید با غیرت و با مروت ، کتاب "حر انقلاب" را تهیه نمایند


شادی روح شهید گمنام ، شاهرخ ضرغام ، صلواتی بفرستیم

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تـــــلــــنـــــــگــــر (پست ثابت)

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

 

سلام و صلوات بر روح پاک شهیدان - کمی صبر کنید تا فایل صوتی اجرا بشود- آخرین لحظات شهید مدافع حرم، مهدی صابری

 

هر سربازی در جیبهایش در موهایش و لای دکمه های یونیفورمش

زنی را به میدان جنگ میبرد  آمار کشته های جنگ 

همیشه غلط بوده است هر گلوله 

دونفر را از پا در می آورد سرباز 

و دختری که در سینه اش میتپد . . .

۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰