| مـروت و مردانـگی شـهدا بـود کـه آنـها را خـاص میـکـرد |

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای ترور» ثبت شده است

روزی که صیاد برای نماز فراخوان داد

بسم رب الشهدا و الصدیقین


امیر مسلم بهادری معاون نظامی سابق حجت‌الاسلام صفایی نیز خاطره‌ای از تاکید شهید صیاد شیرازی به برپایی نماز جماعت ذکر کرد.

یک روز در یکی از قرارگاه‌ها شهید صیاد شیرازی از من پرسید که فلانی میزان شرکت رزمنده‌ها در نماز جماعت به چه صورت است؟ من به ایشان گفتم اکثر رزمنده‌ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می‌کنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.

در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند و من این کار را کردم.

صبح همه در حسینیه حاضر شدند و شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت می‌خواند، توجه نمی‌کنید!


خاطره ای از شهید صیاد شیرازی


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دلتنگی رهبر انقلاب برای شهید صیاد

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سحر بود. نماز را در حرم امام خواندیم و راه افتادیم.


رسممان بود که صبح روز اوّل برویم سر خاک. رسیدیم.


هنوز آفتاب نزده بود، امّا همه جا روشن بود.


یکی زودتر از همه آمده بود; زودتر از بقیّه، زودتر از ما


گفتم: شما چرا این موقع صبح خودتون روبه زحمت انداختید؟


آیت الله خامنه ای فرمودند: دلم براى صیادم تنگ شده. مُدَتیه ازش دور شده ام.


تازه دیروز به خاک سپرده بودیمش.


خاطره ای به نقل از خانواده شهید علی صیاد شیرازی


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دیدگاه شهید صیاد شیرازی نسبت به ارتقا درجه

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 قرار بود صبح روز عید غدیر برود به خدمت آقا و درجه ی سرلشگری اش را بگیرد . همه تبریک گفتند خودش می گفت : « درجه گرفتن فقط ارتقای سازمانی نیست وقتی آقا درجه را روی دوشم بگذارند . حس می کنم ازم راضی هستند .

 وقتی ایشان راضی باشد امام عصر ( عج ) هم راضی اند . همین برایم بس است . انگار مزد تمام سالهای جنگ را یکجا بهم داده اند

خاطره ای از شهید علی صیاد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

ارزش پول از دیدگاه شهید صیاد شیرازی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

می گفت : « پول برای من با کثافت فرقی نمی کند » .

الان کسی این حرفها را باور نمی کند ، اما علی بعد ازپیوستن به دانشگاه افسری ، همه حقوق خود را به من می داد می گفت : مادر ، من یک جور گلیم خود را از آب بیرون می کشم ، اما شما 5 تا پسر و 2 تا دختر دارید.

البته بعد از ازدواج نیز باز بخشی از حقوقش را برای ما می فرستاد و تا وقتی شهید شد این مقرری قطع نمی شد.

 علی می گفت بابا چطور با این حقوق ناچیز بازنشستگی که تازه همین چند وقت پیش شد 120 هزار تومان ، می توان این خانواده شلوغ و پر رفت و آمد را بچرخاند .


خاطره ای از مادر شهید علی صیاد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰