بسم رب الشهدا و الصدیقین
همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می شود . بی تاب می شود ؟
گله ای ، حرفی ... اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود .
پرسیدند حالا شما چه می کنید ؟
به علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت : «مصطفای دیگری تربیت می کنم . »


ممنون از شما .