بسم رب الشهدا و الصدیقین
سحر بود. نماز را در حرم امام خواندیم و راه افتادیم.
رسممان بود که صبح روز اوّل برویم سر خاک. رسیدیم.
هنوز آفتاب نزده بود، امّا همه جا روشن بود.
یکی زودتر از همه آمده بود; زودتر از بقیّه، زودتر از ما
گفتم: شما چرا این موقع صبح خودتون روبه زحمت انداختید؟
آیت الله خامنه ای فرمودند: دلم براى صیادم تنگ شده. مُدَتیه ازش دور شده ام.
تازه دیروز به خاک سپرده بودیمش.
خاطره ای به نقل از خانواده شهید علی صیاد شیرازی