| مـروت و مردانـگی شـهدا بـود کـه آنـها را خـاص میـکـرد |

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غیبت» ثبت شده است

از بنده ی خدا می ترسی اما از خدا نه

بسم رب الشهدا و الصدیقین

حاج محمد اهل امر به معروف و نهی از منکر بود، یعنی همیشه سعی در ارشاد و راهنمایی دیگران 
داشت، بخصوص در مورد نزدیکانش. 
یادم می آید یک بار من خیلی راحت در یک مجلس مهمانی شروع کردم به غیبت کسی.

وقتی از مجلس برمی گشتیم، محمد گفت:" می دانی که غیبت کردی. حالا باید برویم در خانه شان و تو بگویی این حرف ها را پشت سرش زده ای."

گفتم:" این طوری که آبرویم می رود!"

گفت:" تو که از بنده ی خدا این قدر می ترسی و خجالت می کشی، چرا از خدا نمی ترسی؟"

این حرفش باعث شد من دیگر نه غیبت کننده باشم نه شنونده ی غیبت.


خاطره ای از شهید محمد گرامی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

اگر یک مو توی غذات باشه چه حالی میشه؟...چرا پس!



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰