بسم رب الشهدا و الصدیقین
شبی تاریک هنگام بازگشت در میان برف زمستان فقیری را دیدم که در سرما میلرزید،
ولی نمیتوانستم برای او جایی گرم تهیه کنم.
تصمیم گرفتم که همه شب را مثل آن فقیر در سرما بلرزم و از رختخواب محروم باشم
اینچنین کردم و تا صبح از سرما لرزیدم و به سختی مریض شدم و چه مریضی لذت بخشی بود.
یاداشت های شهید چمران