| مـروت و مردانـگی شـهدا بـود کـه آنـها را خـاص میـکـرد |

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای عرفه» ثبت شده است

جنگ تن و تانک

بسم رب الشهدا و الصدیقین

در عملیات «طریق القدس» زمین مسطح بود و بار عملیات سنگین.

آنقدر تعداد افراد دشمن و تجهیزات آنها زیاد بود که تعداد شهدا و مجروحین، لحظه به لحظه زیادتر 

می‌شد.

تقریباً من مانده بودم و احمد کاظمی و تعداد انگشت‌شماری از بچه‌ها.

نمی‌توانستیم تصمیم بگیریم که خط را ترک کنیم یا حفظش نماییم.

بعد از آنکه دو گلولة آرپی‌جی به طرف تانکهای دشمن شلیک کردیم، با احمد قرار گذاشتیم عقب

 برنگردیم. ما اصلاً از اینکه خودمان پشت خط مانده بودیم و هیچ نیرویی نبود، نمی‌ترسیدیم.

خدا به ما لطف کرده بود که از دشمن نهراسیم. به احمد گفتم: باید کاری بکنیم.

دشت رو به روی ما پر از تانک بود. آنها برای پاتک آماده می‌شدند.

تصمیم گرفتیم تعدادی نارنجک برداریم و به طرف تانکها برویم.

مطمئن بودیم اگر این کار را نکنیم،‌ خط تا صبح سقوط می‌کند.

تعدادی نارنجک به کمرهامان بستیم و تعدادی داخل یک جعبه ریخته، به سمت تانکها رفتیم.

از خاکریز خودی که رد شدیم، فقط من و شهید احمد کاظمی بودیم.

مدام آیة «و جعلنا...‌» می‌خواندیم. آن لحظه، حال خوشی داشتیم.

فکر می‌کردیم حتماً شهید می‌شویم، و اینجا آخر خط است.

خیلی مضحک بود؛ جنگ تانک با نفر! من و احمد در آن زمان سبک وزن بودیم.

در یک آنی از تانکها بالا می‌رفتیم و ضامن نارنجکها را می‌کشیدیم و آنها را داخل تانکها می‌انداختیم.

 عراقیها که از صبح، خیلی خسته شده بودند و در دشت، هر کدام به طرفی افتاده بودند، متوجه

 حضور ما نبودند. یک گردان تانک به شکل مثلث در خط چیده شده بود، و ما تقریباً قبل از آنکه عراقیها 

به خودشان بیایند، در درون آنها نفوذ کردیم، و آتش بازی جالبی به راه افتاد.

الآن که فکر می‌کنم، پی به حقیقت ماجرا می‌برم که آن شب مثل آنکه به ما الهام شده بود آن کار را 

انجام دهیم. 

خاطره ای از سردار شهید احمد کاظمی به نقل از سردار مرتضی قربانی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

طواف هواپیما به دور حرم امام رضا علیه السلام

بسم رب الشهدا و الصدیقین

هواپیمای سوخو را حاج احمد وارد نیروی هوایی سپاه کرد.

 مراسم افتتاحیه‌اش را همه انتظار داشتیم در تهران باشد، سردار ولی گفت:

می‌خوام مراسم افتتاحیه توی مشهد باشه.

پایگاه هوایی مشهد کوچک بود. کفاف چنین برنامه‌ای را نمی‌داد. بعضی‌ها همین را به سردار گفتند.

 سردار ولی اصرار داشت مراسم توی مشهد باشد.

 با برج مراقبت هماهنگی‌های لازم شده بود. خلبان، بر فراز آسمان، هواپیمان را چند دور،

دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا (سلام الله علیه) طواف داد.

این را سردار ازش خواسته بود. خیلی‌ها تازه دلیل اصرار سردار را فهمیده بودند.

خدا رحمتش کند؛ همیشه می‌گفت: ما هیچ وقت از لطف و عنایت اهل بیت،

خصوصاً آقا امام رضا (علیه السلام) بی‌نیاز نیستیم.

خاطره ای از سردار شهید حاج احمد کاظمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰