| مـروت و مردانـگی شـهدا بـود کـه آنـها را خـاص میـکـرد |

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات شهید رضا عامری» ثبت شده است

چرا شهید با وضو به مدرسه می رفت

بسم رب الشهدا و الصدیقین

مادر شهید میگوید: من نمیدانستم هر وقت میخواهد به مدرسه برود، با وضو میرود.

 تا اینکه چند بار توی حیاط وقتی داشت وضو میگرفت، دیدمش.

بهش گفتم: مگر الان وقت نمازه که داری وضو میگیری؟

میگفت: میدونی مادر، مدرسه عبادتگاهه؛ بهتره انسان هر وقت میخواد بره مدرسه وضو داشته باشه.

 شهید رضا عامری 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

ترس از نامحرم

بسم رب الشهدا و الصدیقین

به سال اول دبیرستان که رسید مادرم یک کلید از روی کلید خونه ساخت و داد دستش که وقتی از 

مدرسه برگشت و یه وقت خونه نبودیم، پشت رد نمونه.

کلید می انداخت به در ، باز می کرد و بعدش هم

 زنگ می زد و بلند می گفت: یا الله ، یا الله؛ بعدش می اومد توی حیاط.

اگر ما توی حیاط نبودیم یا چیزی نمی گفتیم ، دم درِ ساختمان که می رسید ، با کلید می زد توی 

شیشه و دوباره میگفت : یا الله .

بعد وارد می شد. می گفت : می خوام خیالم راحت بشه نامحرم خونه نیست. 

 شهید رضا عامری 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰